راه های کسب روزی حلال
خداوند
متعال برای تمام مخلوقات «روزی حلال» مقدّر فرموده است. اگر انسان عجله
نکند و قناعت و صبر را پیشه خود سازد، تمام رزق مقدرش به او خواهد رسید.
کسانی که از کسب حرام پرهیز نمی کنند، خیال می کنند اگر از مال حرام صرف
نظر کنند، کمبودی در معاششان پدید می آید و سخت محتاج و گرفتار می شوند.
روزی:مستر داک
واژهای
است فارسی که به معنای خوراک روزانه آنچه روز به روز به کسی داده میشود و
قسمت او میگردد و نیز ضروریات زندگی به کار رفته است.
روزی حلال در قرآن
با نگاه به آیات قرآنی در مییابیم که قرآن هرگز ما را به چشم پوشی از
مواهب الهی دعوت نکرده است و فقر را ارزش و نعمت به حساب نیاورده و همیشه
آدمی را دعوت به فعالیت نموده است تا از طریق کار و کوشش خود به روزی حلال
دسترسی داشته باشد و دستور داده است که از روزی حلال و پاکیزه بخورید:
«ای مردم، از آنچه در زمین است حلال و پاکیزه بخورید.»مسترداک
1.
شناخت دین: امام صادق(ع) در بیان راهکار مناسب برای کسب روزی حلال
میفرمایند: کسی که میخواهد تجارت کند، باید شناختی در دینش داشته باشد تا
حلال را از حرام باز شناسد و کسی که شناخت دینی ندارد و به احکام تجارت
ناآشناست ولی تجارت میکند، خود را در شبهات افکنده است
2.
شناخت مسائل خرید و فروش: امام علی(ع) در روایتی میفرمایند: در بازار
ننشیند مگر کسی که مسائل خرید و فروش را بداند و هر که با نادانی تجارت
کند، در ربا خوردن فرو میرود.
با
توجه به روایاتی که بیان شد، ائمه معصومین(ع)، راهکار مناسب برای کسب روزی
حلال را ابتدا شناخت دین و مسائل دینی و بعد از آن اشنا شدن با مسائل خرید
و فروش بیان میکنند و به صراحت اعلام میدارند که شخصی که به اینها عمل
نکند، خود را در شبهات و حرام گرفتار خواهد کرد.
درک و دریافت خود را از شعر :
ایستاده ام، ایستاده ای ، ایستاده ایم ، جنگلیم ، تن به صندلی شدن نداده ایم،بنویسید.
این
شعر بیانگر مفهوم ارتباط بین اجزای خلقت اعم از کره زمین و انسان ها است
در کلمه اول ایستادگی درخت نشانگر حیات زمین و حیات درخت است در کلمه دوم
ارتباط درخت با زندگی تمام موجودات کره زمین را یادآورد می شود در کلمه سوم
"ایستاده ایم " نوعی ارتباط بین انسان و جنگل را نشان می دهد که هر کدام
وابسته به همدیگر هستند و این وظیفه انسان است که از نابودی جنگل و تبدیل
شدن به چوب و صندلی و نیمکت و .....جلوگیری کند بنابراین ارتباط تنگاتنگی
بین زندگی موجودات زنده و درخاتن جنگل وجود دارد .
درک و دریافت خود را از شعر : X ایستاده ام ایستاده ای ایستاده ایم جنگلیم تن به صندلی نداده ایم درک و دریافت X انشا در مورد شعر ایستاده ام، ایستاده ای ، ایستاده ایم، جنگلیم، تن به صندلی شدن نداده ایم X انشا در مورد شعر ایستاده ام ،ایستاده ای ؛ایستاده آیم ؛جنگلیم X ایستاده ام ایستاده ای ایستاده ایم جنگلیم تن به صندلی شدن نداده ایم X مفهوم شعرایستاده ام ایستاده ای ایستاده ایم جنگلیم تن به صندلی شدن نداده ایم
درخت چیست؟
درخت
یا دار گیاهان بزرگ چوبی دیرپا را گویند. در گیاهشناسی درخت یکی از
بادوامترین گیاهان است که با رشد کردن ساقه یا تنه از برگها نگهداری
میکند. در برخی از تعریفها از کاربردهای درخت از جمله این است که تنها
گیاه چوبی است. تنها گیاهی است که از آن چوب به دست میآورند. نمیشود
بلندای درختان را دقیق مشخص کرد، ولی رویهمرفته درختان بزرگسال دستکم به
۶ متر میرسند. در ساختار درخت معمولاً شاخههایی هست که به تنهای بزرگ
پیوستهاست.
رشد درخت:
عوامل
متعددی در رشد درختان دخیل هستند ولی در حالت کلی با آبیاری نوردهی
خورشید و خاک مناسب ریشه های درختان املاح موجود در خاک را جذب کرده و با
استفاده از نور و آب رشد می کنند
ردهبندی درختان
سادهترین ردهبندی درختان دو دستهٔ خزانکننده و همیشهسبز است، یا تقسیم پهنبرگان (نهاندانگان) و سوزنیبرگان (بازدانگان).
سن درختان
درخت هرچه ستبرتر و درازتر باشد، سن بیشتری دارد.
با
افزایش سن درختان، لایههای دیگری در زیر پوستش درست میشود. رنگ لایهای
که در زمستان به وجود میآید با لایهای که در تابستان به وجود میآید
متفاوت است. این اختلاف رنگ لایهها به ما کمک میکند تا سن درخت کپل را
تعیین کنیم، هنگامی که درختی را میبریم در سطح بریدگی حلقههایی میبینیم
که درون همدیگر قرار دارند. اگر درختی ۲۰ حلقه در مقطع خود داشته باشد،
میشود بگوییم که تقریباً بیستساله است و درختی که ۶۰ حلقه دارد تقریباً
شصتساله است. این روش سادهترین روش تعیین سال درختان است، اما در این روش
برای شمارش حلقهها باید درخت را قطع کنیم. مسترداک
اگر در طبیعت درخت نبود چه می شد؟
گر
جنگل نبود؟ چه می شد؟ شاید بگویم معلوم است؛ دیگر میز وصندلی، تخت خواب
وکمد، در و پنجره، کاغذ، خانه های جنگلی، قایق وکشتی و هزاران وسیله چوبی
دیگر نبود؛اما این ها بخشی از فایده های جنگل است. اگر جنگل نباشد، اکسیژن
مورد نیاز انسان فراهم نمی شود و مواد سمی هوا از بین نمی رود.
اگر
جنگل نباشد؛ باران خاک را می شوید و از بین می برد. باد های تندی که می
وزند ممکن است همه چیز را ویران کنند. اگر جنگل نباشد، یکی از بهترین محل
استراحت و گردش از انسان ها گرفته می شود. masterdoc.ir
زندگینامه: امام خمینی (۱۲۸۱-۱۳۶۸)
روحالله
الموسوی الخمینی در روز بیستم جمادیالثانی روز کوثر ولادت فاطمه زهرا
(س) ۱۳۲۱ق/ ۱۲۸۱ش، در خانوادهای از اهل علم و مبارزه و تقوا و هجرت دیده
به جهان گشود.
تحصیلات روحالله
روحالله
با بهرهوری از استعداد فوقالعاده، رشتههای مختلف علوم را به سرعت طی
کرد. علاوه بر فقه و اصول و فلسفه، عرفان را نیز در عالیترین سطح نزد
اساتید برجسته آن زمان در خمین، اراک و قم طی کرد و در مدت 6 سال جهش
فوقالعاده ای داشت حتی اسفار را پشت سر گذاشت و از فضلا و شخصیتهای برجسته
حوزه علمیه قم به شمار میآمد.
دوره زندگی روحالله (از 1300ش-1320)
این
دوره از زندگی روحالله با هجرت به قم آغاز شده است، با سیاست های
دینزدایی رضاخان و تا 1320 ادامه دارد، در این دوره روحالله مشغول تحصیل و
تدریس و تألیف کتاب و آشنایی با علمای برجسته مبارزی همچون حاج آقا
نورالله اصفهانی و مدرس و برخی دیگر می باشد. در این دوره اختناق رضاخانی؛
هدف علما حفظ حوزه قم بود. اهمیت آن در آن زمان کمتر از تأسیس حکومت اسلامی
در سال 57 نبود.
دوره ( از 1320-1340)
این
دوره از زندگی امام با 40 سالگی آغاز میشود و مصادف است با دو حادثه مهم،
یعنی بروز جنگ جهانی دوم و اشغال ایران، خروج رضاخان از ایران و آغاز
سلطنت محمدرضا. بنابر اعتقاد امام این زمان فرصت مناسبی برای قیام اصلاحی
بود.
با همه کوشش ها و اقدامات
روحالله قیام مورد نظر صورت نگرفت. امام در این دوره عالمی است کامل و
جامع الشرایط، رهبری است هوشیار با پشتوانه دانش و بینش سیاسی با کولهباری
از تجربه دوران 20 ساله رضاخانی، که شناخت کاملی از اوضاع ایران و جهان
دارد، لذا با صدور بیانیهای در 11 جمادیالثانی 1363ق/1323ش زمان مناسب
قیام را یادآوری میکند: امروز، روزی است که نسیم روحانی وزیدن گرفته و
برای قیام اصلاحی بهترین روز است، اگر مجال را از دست بدهید و قیام برای
خدا نکنید و مراسم دینی را عودت ندهید، فرداست که مشتی هرزهگرد و شهوتران
بر شما چیره و تمام آیین و شرف شما را دستخوش اغراض باطله خود کنند.
دوره چهارم زندگی امام (از 1340-1368)
این
دوره همزمان با دو حادثه ناگوار آغاز میشود یکی رحلت آیتالله بروجردی
(10 فروردین 1340) که ضایعهای برای جهان اسلام و در عین حال رفع موانع
برای دشمنان ایران و اسلام بود. دیگری رحلت آیتالله کاشانی قهرمان مبازره
با استعمار انگلیس که روزگاری نامش لرزه بر اندام دشمنان ایران و اسلام
میانداخت.همزمان با تسلط امریکا بر امور مملکت، فشار بر رژیم برای اجرای
اصلاحات آمریکایی افزایش یافت و در قالب اصلاحات ارضی و لایحه انجمنهای
ایالتی و ولایتی با چشماندازی ظاهراً مردم فریب رخ نمود ولی در باطن از
اتحاد شومی خبر می داد و تسلط آمریکا و اسرائیل و عوامل آنها را بر کلیه
شئون مملکت فراهم میکرد.
در
این زمان امام در برابر اصلاحات آمریکایی به شدت ایستاد و رژیم شاه به
تلافی، در دوم فروردین 1342 که مصادف بود با شهادت امام جعفر صادق (ع) به
مدرسه فیضیه یورش برد. در این حادثه تعدادی شهید و مجروح شدند.
امام
در پیامی به مناسبت چهلم فاجعه فیضیه دست به افشاگری زد : من مصمم هستم که
از پای ننشینم تا دستگاه فاسد را به جای خود بنشانم. امام نطق تاریخی خود
را در 13 خرداد 1342 در مدرسه فیضیه ایراد کرد و شاه فرمان خاموش کردن
فریاد امام را صادر کرد. در شامگاه 14 خرداد امام دستگیر و به زندان قصر
منتقل شد.
صبح 15 خرداد خبر
دستگیری امام به تهران و سایر شهرها رسید و مردم به خیابانها ریخته با شعار
یا مرگ یا خمینی به سوی کاخ شاه به حرکت درآمدند و قیام با شدت سرکوب شد و
به خون نشست.
قیام (15 خرداد
42) علیالظاهر با تبعید رهبر انقلاب به ترکیه و سپس عراق از جوشش و جنبش
افتاد. واقعه مرموز شهادت آقا مصطفی فرزند امام در 56 روح تازه ای به جنبش
دمید. چاپ مقالهای توهینآمیز به امام و روحانیت در 17 دی ماه 1356 در
روزنامه اطلاعات اعتراض شدید جامعه مذهبی را برانگیخت و قیام 19 دی ماه
1356 را به دنبال داشت.
مراسم
چهلم شهدای 19 دی قم به صورت پیامی در تبریز و اصفهان و یزد و شیراز و
شهرهای دیگر ادامه یافت و به کشتار فاجعه 17 شهریور 57 منجر شد همچنین فرار
شاه و ورود امام را به وطن نوید داد.
مردم
در پی استقبال بی سابقه خود در بهشت زهرا سخنرانی تاریخی امام خود را
شنیدند و حکم سرنوشتساز ایشان را در لغو حکومت نظامی در 21 بهمن 57 با جان
دل گردن نهادند و در پیشگیری از حملات نیروهای رژیم با، مناطق حساس را
سنگربندی و در مدت 24 ساعت مبارزه بیامان، طرحهای کودتاچیان را نقش بر آب و
هرگونه فرصت را از آنها سلب کردند. و بالاخره پیروزی قیام 15 خرداد در شب
22 بهمن 57 به گوش رسید.
چند کودک و نوجوان در کاروان امام حسین(ع) و در کاروان اسرا حضور داشتند؟
در
رابطه با اینکه در میان کاروان ابا عبدلله الحسین-علیه السلام- چند کودک و
نوجوان شرکت داشتند، شاید بتوان گفت که ارائه آماری دقیق امری ناممکن
باشد، ولی می توان با مراجعه به منابعی که حادثه عاشورا را مورد بررسی قرار
داده اند اطلاعاتی هر چند اندک در این باره بدست آورد.
کودکان و نوجوانانی که در روز عاشورا به شهادت رسیده اند:
طبق نقل مرحوم سید بن طاووس در کتاب لهوف کودکان و نوجوانانی که در روز عاشورا کشته شده اند عبارتند از:
۱- قاسم بن حسن المجتبی(ع) که مشهور این است که ۱۳ ساله بود.
۲- عبدالله بن الحسین؛ طفل شیرخوار. که ظاهراً همان علی اصغر می باشد.
۳- عبدالله بن الحسن،کودک نابالغ امام حسن مجتبی(ع) که کنار امام حسین(ع)به شهادت رسید.
مرحوم شیخ عباس قمی هم در کتاب نفس المهموم به شهادت این کودکان و نوجوانان اشاره کرده است.
کودکان و نوجوانان در کاروان اسرا:
مرحوم
شیخ عباس قمی درکتاب «نفس المهموم» می گوید: «ابن عبدربه» درکتاب
العقدالفرید، «ج۴ص۳۸۵»گوید: دوازده پسر بچه از بنی هاشم اسیر شدند که در
میان آنان محمدبن حسین و علی بن الحسین بود. همچنین در میان اسیران امام
محمد باقر(ع) هم حضور داشتند که آن زمان چهار سال داشتند.از دیگر نوجوانان
فاطمه بنت الحسین(ع)بود.
مرحوم سیدبن طاووس درلهوف می فرماید: در میان اسیران زید و عمرو، فرزندان امام حسن(ع) بودند.
همچنین
حضرت مسلم دارای چند فرزند بوده که همراه سید الشهدا(ع) در کربلا بودند، و
دو پسرکوچک مسلم بن عقیل را هم به اسارت گرفتند، و درکوفه به شهادت
رسیدند.
علاوه بر این تعداد از
کودکان و نوجوانان که در روز عاشورا به شهادت رسیده اند،و یا زنده مانده و
در میان اسرا حضور داشته اند، قطعاً تعداد دیگری هم حضور داشته اند که
بررسی دقیق تعداد و نام آنها با توجه به اختلافات زیادی که در منابع تاریخی
وجود دارد نیازمند یک تحقیق و بررسی دقیق و طولانی است.